توهم های دیگران
 
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید مخصوصاً شما
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 8
بازدید هفته : 114
بازدید ماه : 229
بازدید کل : 10988
تعداد مطالب : 34
تعداد نظرات : 28
تعداد آنلاین : 1



AY.AZARBAYJAN YASHASIN




1- شعر سعدی   

«بنی آدم اعضای یک پیکرند              که در آفرینش ز یک گوهرند»

هرگز بر سردر سازمان ملل متحد نصب نبوده است. (بسته بودن فضای سیاسی و اطلاعاتی کشور باعث شده هر چه به نام خبر و تاریخ سازی از طریق رسانه های دولتی به خورد مردم داده شود مانند وحی منزل مورد باور همگان قرار گیرد)

2-   دماوند بلندترین قلـّۀ ایران نیست. (زیرا امروزه تیم کوهنوردی با دستگاه های ماهواره ای ثابت کرده اند که سهند و سبلان بسیار بلندتر از دماوند هستند.)

3-   قومی به نام «هند و اروپائی» هرگز در تاریخ وجود نداشته است. (زیرا اصطلاح نژاد هند و اروپائی توطئه ای بود که استعمار انگلیس در مستعمره اش هند، برای رام کردن هندیان به کار برد تا مبارزات استقلال طلبانه آنان را خاموش کند و بسیار هم ترفند موفقی بود)

4-   قومی به نام آریائی و هخامنشی نیز اصلا وجود نداشته است. (زیرا واژه آریائی را قبل از شروع جنگ جهانی دوم یهودیان آلمان ساخته و با آن هیتلر را کوک کردند تا با علم کردن کشتار یهودیان بهانه ای برای تاسیس دولت یهود ایجاد کنند. و حتی اگر قبول کنیم که شاهنامه فردوسی در قرن 4 هجری نوشته شده آنگاه باید گفت، چگونه فردوسی که افسانه های ماقبل تاریخ را تا خود قرن 4 هجری و حمله اعراب و کشته شدن یزدگرد سوم به نظم آورده است کوچکترین اشاره ای به آریائیان و هخامنشیان و کوروش و داریوش و دیگر شخصیت های موهوم هخامنشی نکرده است که فقط چند صد سال پیش از فردوسی زندگی می کرده اند؟)

5-   حمله مغول به ایران و مهاجر بودن ترکان از ریشه بی اساس است. (اگر مغولان آنقدر دارای سازمان پیشرفته و نیرو و انرژی بوده باشند که با آن لشکرکشی های عظیم، ماهها فاصله کوه و کمر مغولستان تا ایران را طی کنند  و فرمان های چنگیز و تیمور در این مدت و فاصله طولانی پایمال نشود و شرایط زمان و مکان و قشون تغییر نکند لذا باید آنقدر هم با فرهنگ می بودند که خونریز نباشند، و نیز این جوانان رزمجو چگونه در این همه سال دور از خانواده به سر می بردند؟ خانواده آنها چه می خوردند؟ خودشان آذوقه چند ساله شان را چگونه با خود می بردند؟ و اگر آنها که در ایران ماندند و ترکان مهاجر به ایران را تشکیل دادند خانواده های آنان در مغولستان چه بلایی به سر خود آوردند؟ اصولا مگر این فتوحات به دلیل رفاه حال خانواده های آنان نبوده است؟ ملاحظه می کنید که نویسندگان یهودی کتابهای موهوم ایلخانی و مغولان در ایران، تمام داستان هایشان را با مقیاس دستگاهها و ماشین های جنگی قرن 20 نوشته اند که خان مغول پیام خود را با تلفن و رادیو در آن واحد به اطلاع فرمانده خود می رسانده و ادوات جنگی و آذوقه و مهمات را با نفربرها و هلی کوپترها و هواپیماهای ب 52 به خط مقدم خراسان و گرگان و باشتین می رسانده و نظامیان خسته را نیز با همان وسایل به خانواده شان بر می گردانده است و آنهایی که در ایران ساکن شدند برای دیدن خانواده مغول خود حتما با یک بلیط دو سره قطار در عرض یک هفته از نیشابور به مغولستان رفته و می آمده اند)

6-   زبانی به نام آذری در هیچ برهه ای از تاریخی وجود نداشته است. (زبان مردم آذربایجان به روشنی و وضوح ترکی است و فارسی و سایر لهجه های مشتق از این لهجه نیز پدر و مادرشان ترکی است.مبدء این اصطلاح مرحوم کسروی بود، کسروی در کتاب زبان آذری خود در ابتدای تأسیس پهلوی، که تازه از تبریز به تهران آمده بود خود اعتراف می کند که با کمترین مطالعه و برای گذران زندگی در بحبوحه زمان ترک ستیزی پهلوی و با هزینه موسسه پان فارس پیمان این کتاب را نوشته و وقتی تحقیقات خود را در سالیان دراز به پایان می برد در یکی از آخرین کتابهای خود به نام زبان پاک اعتراف می کند که اصلا فارسی یک زبان نیست و اصلاح آن کاری بیهوده و ترکی کاملترین زبان است)

7-   اصلاح و تکامل پذیری فارسی و ایجاد ساختار دستور زبانی برای آن نا ممکن است. (فارسی زبان نیست که دارای واژه های مستقل و دستور زبان و قاعده باشد مخلوطی است از زبانهای ترکی و عربی و گاهی لاتینی، بنابراین از کدامیک از این زبان ها باید قواعد خود را برگزیند؟ که مشخصا از هیچکدام نمی تواند زیرا تمام محتوای دستوری که اکنون به کار می برد بر اثر تکرار  شکل گرفته اند نه بر اثر قاعده ای ثابت)

8-   در کشوری که زبان زوری ورسمی فارسی است هرکس که فارسی صحبت می کند فارس نیست. (مشخص است که هرکس ترکی صحبت می کند قطعا ترک است و هر کس عربی حرف می زند قطعا یک عرب است، ولی هرکس فارسی صحبت می کند لزوما و به احتمال زیاد فارس نیست بلکه سیاست پلید و احمقانه آسیمیلاسیون یا یکسان سازی زبانها و اقوام در ایران، از حدود 85 سال پیش تمام مردم ایران را مجبور به صحبت به زبان فارسی کرده است، مثل اینکه هند و پاکستان را انگلیسی زبان بشماریم چون زبان اداری شان انگلیسی است، یا مردمان الجزایر و مالی و افریقای جنوبی و بیشتر کشورهای افریقایی را فرانسوی بدانیم چون زبان اداری و رسمی این کشورها به دلیل تاریخ استعمار، فرانسوی است . مثلا آماری که پان فارسها از مردم تهران ارائه می کنند اینست که 50% ترک و مابقی فارس یا از سایر زبانها هستند، در حالی که عموم همان 50% بقیه نیز ترکند ولی ترجیح می دهند برای کسب روزی و راز بقا و رسمی و شهروند درجه یک به حساب آمدن و در نتیجه تامین کاری و مالی شدن، فارسی طی کنند. اگر ما وبلاگ فارسی داریم برای این است که شما فارسها را به منظورمان آگاه کنیم نه اینکه ما نیز فارسیم دور از جان، حتی جانوران هم می دانند که ما ترکیم. گویند نابینائی در شب، چراغ به دست می رفت بینائی اعتراض کرد که تو چرا دیگر چراغ به دست گرفته ای تو که نمی بینی؟ گفت: چراغ را برای تو گرفته ام که ترسم    مرا نبینی)

و ....   

AY


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







پنج شنبه 16 تير 1390برچسب:, :: 9:33 ::  نويسنده : NASER